کتابُ الحجّ

جلسه نوزدهم

https://bayanbox.ir/view/4963341095878816874/002.png

https://bayanbox.ir/view/6990364449040579777/hadith-line.png

و المستطیع یجزیه الحج مُتَسَکِّعاً أی متکلفا له بغیر زاد ، و لا راحلة لوجود شرط الوجوب و هو الاستطاعة، بخلاف ما لو تکلفه غیر المستطیع

والمستطیع یجزیه الحج...

کسی که مستطیع است (یعنی از نظر مالی، توانایی تهیه توشه و مرکب دارد) اگر بخواهد با تکلف و مشقت به حج برود یعنی توشه و مرکب برای خود تهیه نکند و با گدایی کردن آن به حج برود، چنین حج، کفایت از حج واجب (حجة الاسلام می کند یعنی حجة الاسلام او محسوب است و لازم نیست بار دیگر با تهیه توشه و مرکب، به حج برود، چون شرط وجوب حج که استطاعت باشد در او موجود بود (و صرف مال در تهیه توشه و مرکب، بذاته واجب نیست بلکه بجهت رسیدن به حج است و مقدمه برای آن می باشد و در اینجا فرض آن است که بهرجوری بود به مکه رسیده با داشتن شرط حج که استطاعت مالی باشد).


اما اگر کسی که مستطیع نیست بخواهد با تکلف به حج برود، این حج کفایت از حجة الاسلام نمی کند پس اگر سال دیگر مستطیع گردید باید دوباره به حج برود که حج واجب (حجة الاسلام باشد، چنانکه این مسأله در صفحه اول کتاب گذشت، در آنجا فرمود: ولفاقد الشرائط متکلفة، ولایجزی - .

ترجمه و شرح عبارت: والمستطیع...

یعنی کسی که مستطیع است (یعنی توانایی تهیه توشه و مرکب دارد با شرایط دیگر، ولی تهیه آن نکند) مجزی است حج او به دشواری یعنی حج کند بدون تهیه توشه و مرکب برای خود (مثل اینکه با گدایی توشه و مرکب از این و آن خود را به مکه برساند).

ناگفته نماند که بدون توشه و مرکب، حج رفتن، معنایش این نیست که مثلا پیاده برود چنانکه این مطلب از عبارت محقق حلی در کتاب شرایع استفاده می شود، زیرا ایشان پیاده رفتن را در مقابل تسکع قرارداده و عین عبارتش چنین است که فرموده: واذا اجتمعت الشرایط فحج متسکعة او حج ما شیا اوحج فی نفقة غیره، أجزأه عن الفرض) متسکعأ تسکع در لغت به معنای تردد وتحیر است و مقصود در اینجا همان است که شارح تفسیر نموده. و مناسبت این تفسیر با آن معنای لغوی اش این است که چنین کسی چون وسائل حج برای خود فراهم نکرده گویا متحیراست در اینکه توشه و مرکب را در سفر از چه کسی گدایی کند لوجود... علت است برای مجزی بودن حج مذکور

بخلاف مالوتکلفه... یعنی بخلاف حجی که با تکلف آن را متحمل شود کسی که مستطیع نیست که این حج، مجزی از حج واجب نمی شود).

و الحج مَشْیاً أفضل منه رکوبا، إلا مع الضعف عن العبادة، فالرکوب أفضل، فقد حج الحسن علیه السلام ماشیا مرارا، قیل: إنها خمس و عشرون  حجة، و قیل: عشرون رواه الشیخ فی التهذیب ، و لم یذکر فی الدروس غیره ، و المحامل تساق بین یدیه و هو أعلم بسنة جده علیه الصلاة و السلام من غیره، و لأنه أکثر مشقة، و أفضل‌ الأعمال أحمزها 

استحباب پیاده رفتن به حج

والحج مشی أفضل)...

بین علماء اختلاف است که آیا در حج، پیاده رفتن افضل است یا سواره رفتن، اکثر فقهاء قول اول را اختیار کرده اند یعنی پیاده رفتن به حج (چه حج واجب و چه حج مستحب) افضل وثوابش بیشتر است از سواره رفتن مگر اینکه پیاده رفتن سبب ضعف از عبادت (واجب مثل نماز و غیر واجب مثل دعا) شود که نتواند به نحو اکمل عبادات و وظائف شرعی را بجا آورد که در این صورت، سواره رفتن افضل است.
و دلیل افضلیت پیاده رفتن دو چیز است:
١. اینکه در حدیث است که امام حسن مجتبی عابر بارها پیاده به حج رفته، که بعضی عدد آن را ۲۵ سفر ذکر کرده اند، و بعضی ۲۰ سفر ذکر کرده اند و بر طبق هردو، روایت وارد شده. پس، از این عمل حضرت مجتبی با درنظر گرفتن اینکه امام عل آگاهتر از دیگران است نسبت به سنت جدش رسول الله ، وامام هم به افضل عمل می نماید، استفاده می کنیم که پیاده رفتن افضل است.
٢. اینکه پیاده رفتن، زحمتش بیشتر است از سواره رفتن، و در حدیث نبوی است که «افضل الاعمال احمزها» یعنی افضل عملها آن عملی است که زحمتش بیشتر باشد یعنی اگر انجام عملی دو طریق داشته باشد مثل حج که می شود پیاده رفت و می شود سواره ، آن راهی که زحمتش بیشتر است افضل از آن دیگری است.

ترجمه و شرح عبارت:

والحج..
یعنی پیاده به حج رفتن افضل است از سواره به حج رفتن مگربا سست شدن از عبادت (یعنی پیاده رفتن مایه سستی در عبادت مثل دعا شود که در این صورت، سواره رفتن افضل است فقد حج الحسن عل ... این دلیل است برای افضلیت مشی یعنی بتحقیق امام حسن مجتبی ع ، حج کرد پیاده بارها که گفته شده ۲۵ بار حج بود، وگفته شده بیست بار بود و این عدد دوم را شیخ طوسی در کتاب تهذیب نقل کرده، ومصتف هم در کتاب «دروس» به غیراین، نقل نکرده (یعنی فقط بیست بار را ذکر کرده) والمحامل.. این دنباله حدیث امام حسن عابر است یعنی (خود حضرت پیاده میرفت) در حالی که محملها پیشاپیش او رانده می شدند

وهو علی أعلم..

این دنباله استدلال به حدیث است یعنی حضرت، آگاهتراست به سنت جدش از دیگران

ولانه اکثر.. (این دلیل دوم است بر استحباب مشی) یعنی ونیز پیاده رفتن زحمتش بیشتر است و افضل اعمال، با زحمت ترین آنهاست وافضل الأعمال أحمزها این عین عبارت حدیث نبوی است و مقصود از آن را سابقا توضیح دادیم.

 

 

 

 

و المستطیع یجزیه الحج متسکعا أی متکلفا له بغیر زاد، و لا راحلة لوجود شرط الوجوب و هو الاستطاعة، بخلاف ما لو تکلفه غیر المستطیع.

مرحوم مصنف مى‏فرمایند: کسى که مستطیع است اگر با تکلّف و مشقّت بحج رود و از توشه مناسب و مرکب خوب یا اصلا از هیچیک استفاده نکرد و بدون صرف زاد و استفاده از مرکب باین سفر رفت حجش صحیح و از حجّة الاسلام کفایت مى‏کند.

شارح (ره) مى‏فرمایند:

دلیل این حکم اینستکه شرط وجوب یعنى استطاعت حاصل است پس در واقع مى‏توان گفت حجّى از روى استطاعت بجاى آورده بنابراین وجهى براى عدم اجزاء نیست.

بخلاف غیر مستطیعى که با تکلّف و زحمت بحج رود که چون فاقد شرط است حجّش بجاى حجّة الاسلام کافى نیست.

متن:

و الحج مشیا أفضل منه رکوبا، إلا مع الضعف عن العبادة، فالرکوب أفضل، فقد حج الحسن علیه السلام ماشیا مرارا، قیل: إنها خمس و عشرون حجة، و قیل: عشرون رواه الشیخ فی التهذیب، و لم یذکر فی الدروس غیره، و المحامل تساق بین یدیه و هو أعلم بسنة جده علیه الصلاة و السلام من غیره، و لأنه أکثر مشقة، و أفضل الأعمال أحمزها.

مرحوم مصنف مى‏فرمایند:

حج پیاده از سواره رفتن افضل است مگر به واسطه پیاده رفتن ضعفى بر او عارض شود که مناسک و عبادات را از نظر کمّ و کیف آنطور که باید بجاى آورد نتواند اداء کند که در اینصورت سواره افضل است.

و دلیل بر افضلیت پیاده این است که حضرت ثانى الحج مولانا الحسن علیه السلام چندین بار پیاده بسفر حج رفتند و طبق گفته بعضى این اسفار بیست و پنج بار بوده و در تمام آن‏ها محامل و شتران در جلو حضرتش مى‏رفتند.

شارح (ره) مى‏فرمایند:

بعضى دیگر آنها را بیست بار نوشته‏اند چنانچه این روایت را مرحوم شیخ در تهذیب نقل فرموده و مرحوم مصنف نیز در کتاب دروس تنها همین روایت را نقل و غیر آن را ذکر نفرموده.

و سپس مى‏فرمایند:

و این نقل خود دلیل افضل بودن پیاده رفتن از سواره است زیرا حضرت مجتبى علیه السلام نسبت به سنّت و شریعت جدّش از دیگران آگاه‏تر و مطلع‏تر بوده‏اند و اگر احیانا سواره افضل بود حقش بود که در این سفر اهتمام ایشان بسواره رفتن باشد.

و دلیل دومى که بر افضلیت پیاده مى‏توان آورد این که در پیاده تحمّل مشقّت بیشترى باید بشود و از باب اینکه افضل اعمال پرمشقّت‏ترین آنها است باید پیاده رفتن فضیلتش بیشتر باشد.

مترجم گوید:

اما روایت بیست و پنج بار را مرحوم حاجى نورى باین شرح در کتاب مستدرک الوسائل ج 2 ص 6 نقل نموده:

ابن شهر آشوب در کتاب مناقب از عبد اللّه بن عمر از ابن عباس نقل نموده که:

لمّا اصیب الحسن علیه السلام قال معویة ما اسى على شئ الا على ان احجّ ماشیا و لقد حجّ الحسن بن على علیهما السلام خمسا و عشرین حجة ماشیا و انّ النجائب لتقاد معه.

و اما روایت بیست بار را مرحوم صاحب وسائل در ج 8 ص 55 باین شرح نقل مى‏نماید:

محمد بن الحسن باسنادش از موسى بن القاسم از ابن ابى عمیر از حماد از حلبى قال:

سئلت ابا عبد اللّه علیه السلام عن فضل المشئ؟

فقال: الحسن بن على علیه السلام قاسم ربّه ثلاث مرّات حتّى نعلا و نعلا و ثوبا و ثوبا و دینارا و دینارا و حج عشرین حجة ماشیا على قدمیه.

قوله: افضل الاعمال احمزها: حدیثى است نبوى که مرحوم طریحى در مجمع البحرین طبع قدیم ص 297 در ماده حمز از ابن عباس نقل مى‏نماید.

 

 

اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیة، صفحه : 63‌  کِتَابُ الْحَجِّ‌

[الفصل] الْأَوَّلُ:یَجِبُ الْحَجُّ عَلَى الْمُسْتَطِیعِ‌

 [الفصل] الْأَوَّلُ:یَجِبُ الْحَجُّ عَلَى الْمُسْتَطِیعِ‌مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْخَنَاثَى عَلَى الْفَوْرِ مَرَّةً بِأَصْلِ الشَّرْعِ، وَ قَدْ تَجِبُ بِالنَّذْرِ وَ شِبْهِهِ وَ الاسْتِئْجَارِ وَ الْإِفْسَادِ وَ یُسْتَحَبُّ تَکْرَارُهُ وَ لِفَاقِدِ الشَّرَائِطِ، وَ لَا یُجْزِى کَالْفَقِیرِ وَ الْعَبْدِ بِإِذْنِ مَوْلَاهُ، وَ شَرْطُ وُجُوبِهِ الْبُلُوغُ وَ الْعَقْلُ وَ الْحُرِّیَّةُ وَ الزَّادُ وَ الرَّاحِلَةُ وَ التَّمَکُّنُ مِنَ الْمَسِیرِ، وَ شَرْطُ صِحَّتِهِ الْإِسْلَامُ، وَ شَرْطُ مُبَاشَرَتِهِ مَعَ الْإِسْلَامِ التَمْیِیزُ. وَ یُحْرِمُ الْوَلِیُّ عَنِ غَیْرِ الْمُمَیِّزِ نَدْباً، وَ یُشْتَرَطُ فِی صحَّتِهِ مِنَ الْعَبْدِ إِذْنُ الْمَوْلَى، وَ شَرْطُ صِحَّةِ النَّدْبِ مِنَ الْمَرْأَةِ إِذْنُ الزَّوْجِ، وَ لَوْ أُعْتِقَ الْعَبْدُ أَوْ بَلَغَ الصَّبِیُّ أَوْ أَفَاقَ الْمَجْنُونُ قَبْلَ أَحَدِ الْمَوْقِفَیْنِ صَحَّ وَ أَجْزَأَهُ عَنْ حِجَّةِ الْإِسْلَامِ، وَ یَکْفِی الْبَذْلُ فِی تَحَقُّقِ الْوُجُوبِ وَ لَا یُشْتَرَطُ صِیغَةٌ خَاصَّةٌ.فَلَوْ حَجَّ بِهِ بَعْضُ إِخْوَانِهِ أَجْزَأَهُ عَنِ الْفَرْضِ،وَ یُشْتَرَطُ وُجُودُ مَا یَمُونُ بِهِ عِیَالَهُ الْوَاجِبِی النَّفَقَةِ‌إِلَى حِینِ رُجُوعِهِ، وَ فِی اسْتِنَابَةِ الْمَمْنُوعِ بِکِبَرٍ أَوْ مَرَضٍ أَوْ عَدُوٍّ قَوْلَانِ، وَ الْمَرْوِیُّ عَنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ ذَلِکَ، ‌وَ لَوْ زَالَ الْعُذْرُ حَجَّ ثَانِیاً. وَ لَا یُشْتَرَطُ الرُّجُوعُ إِلَى کِفَایَةٍ عَلَى الْأَقْوَى، وَ لَا فِی الْمَرْأَةِ الْمَحْرَمُ، وَ یَکْفِی ظَنُّ السَّلَامَةِ. وَ الْمُسْتَطِیعُ یُجْزِئُهُ الْحَجُّ مُتَسَکِّعاً، وَ الْحَجُّ مَاشِیاً أَفْضَلُ إِلَّا مَعَ الضَّعْفِ عَنِ الْعِبَادَةِ فَالرُّکُوبُ أَفْضَلُ، فَقَدْ حَجَّ الْحَسَنُ عَلَیْهِ السَّلَامُ مَاشِیاً مِرَاراً، وَ قِیلَ: إِنَّهَا خَمْسَةٌ وَ عِشْرُونَ حِجَّةً، وَ الْمَحَامِلُ تُسَاقُ بَیْنَ یَدَیْهِ.وَ مَنْ مَاتَ بَعْدَ الْإِحْرَامِ وَ دُخُولِ الْحَرَمِ أَجْزَأَهُ‌، وَ لَوْ مَاتَ قَبْلَ ذَلِکَ وَ کَانَ قَدِ اسْتَقَرَّ فِی ذِمَّتِهِ قُضِیَ عَنْهُ مِنْ بَلَدِهِ فِی ظَاهِرِ الرِّوَایَةِ، فَلَوْ ضَاقَتِ التَّرِکَةُ فَمِنْ حَیْثُ بَلَغَتْ وَ لَوْ مِنْ الْمِیقَاتِ.وَ لَوْ حَجَّ ثُمَّ ارْتَدَّ‌ثُمَّ عَادَ لَمْ یُعِدْ عَلَى الْأَقْرَبِ، وَ لَوْ حَجَّ مُخَالِفاً ثُمَّ اسْتَبْصَرَ لَمْ یُعِدْ إِلَّا أَنْ یُخِلَّ بِرُکْنٍ، نَعَمْ یُسْتَحَبُّ الْإِعَادَةُ.الْقَولُ فِی حَجِّ الْأَسْبَابِ:لَوْ نَذَرَ الْحَجَّ وَ أَطْلَقَ کَفَتِ الْمَرَّةُ‌وَ لَا تُجْزِئُ عَنْ حِجَّةِ الْإِسْلَامِ، وَ قِیلَ: إِنْ نَوَى حِجَّةَ النَّذْرِ أَجْزَأَتْ وَ إِلَّا فَلَا. وَ لَوْ قَیَّدَ بِحِجَّةِ الْإِسْلَامِ فَهِیَ وَاحِدَةٌ وَ لَوْ قَیَّدَ غَیْرَهَا فَهُمَا اثْنَتَانِ وَ کَذَا الْعَهْدُ وَ الْیَمِینُ، وَ لَوْ نَذَرَ الْحَجَّ مَاشِیاً وَجَبَ وَ یَقُومُ فِی الْمِعْبَرِ، فَلَوْ رَکِبَ طَرِیقَهُ أَوْ بَعْضَهُ قَضَى مَاشِیاً، وَ لَوْ عَجَزَ عَنِ الْمَشْیِ رَکِبَ وَ سَاقَ بَدَنَةً.وَ یُشْتَرَطُ فِی النَّائِبِ‌الْبُلُوغُ وَ الْعَقْلُ وَ الْخُلُوُّ مِنْ حَجٍّ وَاجِبٍ مَعَ التَّمکُّن مِنْهُ وَ لَوْ مَشْیاً وَ الْإِسْلَامُ وَ إِسْلَامُ الْمنُوبِ عَنْهُ وَ اعْتِقَادُهُ الْحَقَّ إِلَّا أَنْ یَکُونَ أَبَا النَّائِبِ.وَ یُشْتَرَطُ نِیَّةُ النِّیَابَةِ مِنْهُ وَ تَعَیُّنُ الْمَنُوبِ عَنْهُ قَصْداً، وَ یُسْتَحَبُّ لَفْظاً عِنْدَ الْأَفْعَالِ، وَ تُبْرَأُ ذِمَّتُهُ لَوْ مَاتَ مُحْرِماً بَعْدَ دُخُولِ الْحَرَمِ وَ إِنْ خَرَجَ‌ ‌مِنْهُ بَعْدُ، وَ لَوْ مَاتَ قَبْلَ ذَلِکَ اسْتُعِیدَ مِنَ الْأُجْرَةِ بِالنِّسْبَةِ، وَ یَجِبُ الْإِتْیَانُ بِمَا شُرِطَ عَلَیْهِ حَتَّى الطَّرِیقِ مَعَ الْغَرَضِ، وَ لَیْسَ لَهُ الاسْتِنَابَةُ إِلَّا مَعَ الْإِذْنِ صَرِیحاً أَوْ إِیقَاعُ الْعَقْدِ مُقَیَّداً بِالْإِطْلَاقِ، وَ لَا یَحُجُّ عَنْ اثْنَیْنِ فِی عَامٍ، وَ لَوِ اسْتَأْجَرَاهُ لِعَامٍ فَسَبَقَ أَحَدُهُمَا صَحَّ السَّابِقُ وَ إِنْ اقْتَرَنَا بَطَلَا، وَ تَجُوزُ النِّیَابَةُ فِی أَبْعَاضِ الْحَجِّ، کَالطَّوَافِ وَ السَّعْیِ وَ الرَّمْیِ مَعَ الْعَجْزِ، وَ لَوْ أَمْکَنَ حَمْلُهُ فِی الطَّوَافِ وَ السَّعْیِ وَجَبَ وَ یُحْتَسَبُ لَهُمَا.وَ کَفَّارَةُ الْإِحْرَامِ فِی مَالِ الْأَجِیرِ وَ لَوْ أَفْسَدَ حَجَّهُ قَضَى فِی الْقَابِلِ، وَ الْأَقْرَبُ الْإِجْزَاءُ، وَ یَمْلِکُ الْأُجْرَةَ.وَ یُسْتَحَبُّ إِعَادَةُ فَاضِلِ الْأُجْرَةِ، وَ الْإِتْمَامُ لَهُ لَوْ أَعْوَزَ وَ تَرْکُ نِیَابَةِ الْمَرْأَةِ الصَّرُورَةِ وَ الْخُنْثَى الصَّرُورَةِ، وَ یُشْتَرَطُ عِلْمُ الْأَجِیرِ بِالْمَنَاسِکِ وَ قُدْرَتُهُ عَلَیْهَا وَ عَدَالَتُهُ فَلَا یُسْتَأْجَرُ فَاسِقٌ وَ لَوْ حَجَّ أَجْزَأَهُ، وَ الْوَصِیَّةُ بِالْحَجِّ تَنْصَرِفُ إِلَى أُجْرَةِ الْمِثْلِ وَ یَکْفِی الْمَرَّةُ إِلَّا مَعَ إِرَادَةِ التَّکْرَارِ.وَ لَوْ عَیَّنَ الْقَدْرَ وَ النَّائِبَ تَعَیَّنَا، وَ لَوْ عَیَّنَ لِکُلِّ سَنَةٍ قَدْراً وَ قَصَرَ کُمِّلَ مِنَ الثَّانِیَةِ فَإِنْ لَمْ تَسَعْ فَالثَّالِثَةُ، وَ لَوْ زَادَ حُجَّ مَرَّتَیْنِ فِی عَامٍ مِنَ اثْنَیْنِ. وَ الْوَدَعِیُّ الْعَالِمُ بِامْتِنَاعِ الْوَارِثِ یَسْتَأْجِرُ عَنْهُ مَنْ یَحُجُّ أَوْ بِنَفْسِهِ، وَ لَوْ کَانَ عَلَیْهِ حِجَّتَانِ إِحْدَیهُمَا نَذْرٌ فَکَذَلِکَ إِذِ الْأَصَحُّ أَنَّهُمَا مِنَ الْأَصْلِ، وَ لَوْ تَعَدَّدُوا وُزِّعَتْ، وَ قِیلَ: یَفْتَقِرُ إِلَى إِذْنِ الْحَاکِمِ، وَ هُوَ بَعِیدٌ.

 

فهرست کتاب الحجّ

 

الفصل الأول فی شرائطه و أسبابه :

الفصل الثانی فی أنواع الحج :

الفصل الثالث فی المواقیت :

الفصل الرابع فی أفعال العمرة :

الفصل الخامس فی أفعال الحج :

الفصل السادس فی کفارات الإحرام :

الفصل السابع فی الإحصار و الصد :

خاتمة : تجب العمرة على المستطیع إلیها سبیلا بشروط الحج